سه‌شنبه ۶ آذر ۱۴۰۳ |۲۴ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 26, 2024
معیارهای تشویق و تنبیه

حوزه/ اگر در مدیریّت یک نظام، تشویق نباشد و افراد خادم همانند افراد خائن، در کنار یکدیگر و به طور مساوی از حقوق و مزایا و سایر تسهیلات بهره مند شوند، پس از مدت زمانی، در افراد این احساس به وجود می آید که کارهای خوب، بی پاداش مانده و کوشش های ارجمند بر باد می رود.

به گزارش خبرگزاری حوزه، «آئین کشورداری از دیدگاه امام علی (علیه السلام) » کتابی است به قلم مرحوم آیت الله العظمی محمد فاضل لنکرانی (ره) که حوزه نیوز در شماره های مختلف، مباحث خواندنی این کتاب را تقدیم نگاه شما علاقمندان خواهد کرد.

ضرورت تشویق و تنبیه و معیارهای آن دو

آیین اسلام بر اساس عدل پایه گذاری شده است. عدل، یعنی این که هر چیزی در جای خود قرار بگیرد؛ «اَلْعَدْلُ وَضْعُ الشَّیْءِ فِی مَحَلِّهِ».

بر این اساس، مدیریت صحیح و منطبق با اسلام، مدیریتی خواهد بود که در آن، اولاً کارمند خادم و خائن هر دو به یک چشم دیده نشوند؛ بلکه خائن تنبیه و خادم تشویق گردد. ثانیاً، معیار تشویق افراد، تنها کار آنها و نتایج حاصله از آن باشد.

اگر در مدیریّت یک نظام، تشویق نباشد و افراد خادم همانند افراد خائن، در کنار یکدیگر و به طور مساوی از حقوق و مزایا و سایر تسهیلات بهره مند شوند، پس از مدت زمانی، در افراد این احساس به وجود می آید که کارهای خوب، بی پاداش مانده و کوشش های ارجمند بر باد می رود، و با این احساس، انگیزه کار بهتر و به کارگیری استعدادهای نهفته فلج شده و نظام به سستی و نابودی می گراید.

به طریق اولی، اگر تشویق ها غیرعادلانه و بر اساس حبّ و بغض صورت گرفته باشد، کارمندان [و افراد زیردست]، بی تفاوت و نسبت به مدیر بی اعتماد خواهند بود و هرگونه صداقت و صمیمیت را از دست خواهند داد:

وَ لا یَکُونَنَّ الْمُحْسِنُ وَ الْمُسِیءُ عِنْدَکَ بِمَنْزِلَة سَوَاء فَإِنَّ فِی ذَلِکَ تَزْهِیداً لاَِهْلِ الاِْحْسَانِ فِی الاِْحْسَانِ وَ تَدْرِیباً لاَِهْلِ الاِْسَاءَةِ عَلَی الاِْسَاءَةِ وَ أَلْزِمْ کُلاًّ مِنْهُمْ مَا أَلْزَمَ نَفْسَهُ.

نبایستی نیکوکار و بدکار در پیشگاه تو برابر و یکسان باشند؛ زیرا این نگرش، نیرومندترین عامل در بی تفاوتی نیکوکاران نسبت به نیکوکاری و تشویق بدکاران نسبت به بدکاری است؛ و هرکدام را مطابق کارش پاداش ده!

اعتماد به مردم

اساس حکومت های فاسد را بدبینی، بی اعتمادی و سوءظن نسبت به مردم تحت حکومت تشکیل می دهد.

حاکم، خود را تافته جدابافته از مردم می شناسد و مردم را در جهت ضدیت و دشمنی با دولتش می داند و با همین دید، همیشه به خاطر اضطراب و نگرانی هایی که از مردم دارد، در پی کسب اطلاعات [توسط سازمان های مختلف] از مخالفان و سرکوبی آنان و در جستجوی بهانه ای است که بتواند عقده ها و کمبودهای خود را بر سر عده ای مظلوم خالی نموده و چند روزی بیشتر حکومتش را در سایه ارعاب و وحشت و ... بر مردم تحمیل نماید.

در مقابل، حکومت اسلامی بر اساس اعتماد و حسن ظنّ به مردم پی ریزی شده است. حاکم در حکومت اسلامی، مردم را در جهت دوستی، همیاری و همکاری با خود می شناسد و دولت خود را از مردم و مردم را از خود می داند. او حرکت های مردمی را در جهت استقرار حاکمیت هر چه بیشتر دولت قلمداد می کند و در این زمینه، نیازی به تحقیق و تجسّس نمی بیند و همیشه در پیِ کسب رضایت مردم تحت حکومت است:

وَاعْلَمْ أَنَّهُ لَیْسَ شَیْءٌ بِأَدْعَی إِلَی حُسْنِ ظَنِّ رَاع بِرَعِیَّتِهِ مِنْ إِحْسَانِهِ إِلَیْهِمْ وَ تَخْفِیفِهِ الْمَئُونَاتِ عَلَیْهِمْ وَ تَرْکِ اسْتِکْرَاهِهِ إِیَّاهُمْ عَلَی مَا لَیْسَ لَهُ قِبَلَهُمْ فَلْیَکُنْ مِنْکَ فِی ذَلِکَ أَمْرٌ یَجْتَمِعُ لَکَ بِهِ حُسْنُ الظَّنِّ بِرَعِیَّتِکَ فَإِنَّ حُسْنَ الظَّنِّ یَقْطَعُ عَنْکَ نَصَباً طَوِیلاً.

وَ إِنَّ أَحَقَّ مَنْ حَسُنَ ظَنُّکَ بِهِ لَمَنْ حَسُنَ بَلاؤُکَ عِنْدَهُ.

بدان که هیچ عاملی برای جلب والی به وفاداری رعیت، بهتر از احسان به آنها و تخفیف هزینه های آنان و عدم اجبارشان به کاری که وظیفه ندارند، نیست. پس لازم است از جانب تو برنامه ای باشد که به سبب آن، به رعیتت خوشبین شوی؛ زیرا این خوشبینی، رنج فراوانی را از دوش تو بر می دارد.

سزاوارترین فردی که شایستگی خوشبینی ات را دارد، کسی است که سیاستت را نیکو بداند و سزاوارترین فرد به بدبینی، کسی است که سیاستت را بد بشناسد.

برای این که اعتماد به مردم و حسن ظنّ به آنان، ذهنی و بی پایه نباشد، علی (علیه السلام) ضمن این که مالک را به حسن ظنّ و اطمینان به مردم دعوت می کند، راه هایی را نیز جهت تثبیت این ادعا و نشان دادن اعتماد به مردم ارائه می دهد:

۱. احسان

۲. تخفیف هزینه ها

۳. جلوگیری از کارهای تحمیلی

در فصل های آتی، در هریک از موارد سه گانه سخن خواهیم گفت؛ لذا از بازگویی آنچه خواهد آمد خودداری می کنیم.

سنّت های مشروع و نامشروع

در اسلام، سنّت ها و روش های مرسوم در میان مردم به دو دسته تقسیم می شوند:

سنّت های مشروع

سنّت های نامشروع

سنّت هایی که برخلاف اصول و ضوابط و معیارهای اسلامی باشند، سنّت های نامشروع نامیده می شوند و وظیفه حاکم در برابر سنّت های نامشروع، سنّت شکنی و مبارزه با آن هاست.

در ابتدای رسالت رسول خد (صلی الله علیه وآله)، بت پرستی نوعی سنّت رایج و مشروع جلوه گر شده بود و چون مخالف صریح اصول اسلام بود و برای بسط توحید و گسترش اندیشه توحیدی آمده بود، لذا آن حضرت با شعار قرآنی، «قُولُوا لا إلهَ إِلاَّ الله تُفْلِحُوا»، بت شکنی را آغاز نموده و در راه مخالفت با بت پرستی تا پای شهادت پیش رفت.

در مقابل، سنّت هایی را که با اصول اسلامی مخالفت نداشته باشند سنّت های مشروع می گویند و وظیفه حکومت اسلامی در مقابل این گونه سنت ها، سنّت شکنی نیست، بلکه وظیفه اش حفظ و نگه داری این سنّت ها و جهت دادن به آداب و رسوم مثبت و سودمند در جامعه است.

وَ لا تَنْقُضْ سُنَّةً صَالِحَةً عَمِلَ بِهَا صُدُورُ هَذِهِ الاُْمَّةِ وَ اجْتَمَعَتْ بِهَا الاُْلْفَةُ وَ صَلَحَتْ عَلَیْهَا الرَّعِیَّةُ وَ لا تُحْدِثَنَّ سُنَّةً تَضُرُّ بِشَیْء مِنْ مَاضِی تِلْکَ السُّنَنِ فَیَکُونَ الاَْجْرُ لِمَنْ سَنَّهَا وَ الْوِزْرُ عَلَیْکَ بِمَا نَقَضْتَ مِنْهَا.

هیچ سنّت شایسته ای را که بزرگان این امت بدان عمل کرده اند و به سبب آن، الفت و همبستگی [بین مردم] پیدا شده است و کارهای ملت به وسیله آن اصلاح می گردد، نقض مکن! روش جدیدی را ایجاد مکن که به سنّت های گذشته آسیب می رساند.

[اگر این نوع سنّت شکنی را عملی سازی] برای بنیانگذار این سنّت ها پاداش و به خاطر سنّت شکنی برای تو گناه خواهد بود.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha